چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت همه طول سفر یک چمدان بستن بود. …. و تنها چیزی که از خدا بهم رسید، نم ساحل و چند قطره آبی بود که هر بار با هر موج روی تنم می ریخت….
گر ز دریا قطره ای هم کم شود مرغ طوفان سینه ام پر غم شود …
بازم مثل همیشه نظر یادت نره
هر کی نظر نده اینجوری میشه
نظرات شما عزیزان:
باران
ساعت17:13---3 مهر 1391
زيبا بود زيبااااااااااا
حواست هست ؟!
شهریور آمد ...
کم کم فکر باد و باران باش
شاید کسی تمام
گریه هایش را
...برای پاییز گذاشته باشد..!
شهریور آمد ...
کم کم فکر باد و باران باش
شاید کسی تمام
گریه هایش را
...برای پاییز گذاشته باشد..!
سلام
وبلاگ قشنگی داری
خوشحال میشم به من سر بزنی
وبلاگ قشنگی داری
خوشحال میشم به من سر بزنی
موضوعات مرتبط: آرامش ، ،
برچسبها: دریا , قطره , قاب عکس , ساحل , خدا ,
تاريخ : پنج شنبه 30 شهريور 1391 | 14:50 | نویسنده : spring girl |